رمان ماه تابانم | ک. هاشمی کاربر انجمن دیوان
خلاصه کتاب
خلاصه:
دختری از جنس شیطنت که هنوز عشق رو تجربه نکرده بود ناگهان عاشق پسری مغرور و خودبین میشود و هردو عاشقانه همدیگر را میپرستیدند، غافل از اینکه مدت ها بعد همان پسر قاتل زندگی دخترک میشود! اما چجوری؟!
چی اتفاقی میافتد که پسر قاتل زندگی دخترک شیطون میشود؟ مقدمه:
دیدی غزلی سرود؟
عاشق شده بود!
انگار خودش نبود.
عاشق شده بود!
افتاد، شکست، زیر باران پوسید...
آدم که نکشته بود!
عاشق شده بود.
- میگما عشق جان
میدونستی برای مردن
احتیاجی به کرونا ندارم!
با نبودن توعه که من میمیرم
اخبار دنیا رو بیخیال...
من فقط حال
خوب و بد تو رو پیگیرم.
«عادل سالم»