داستان کوتاه انعکاس سبز | زهرا عربان کاربر انجمن دیوان
خلاصه کتاب
خلاصه:
رابطهای مجازی و دست خوش این تکنولوژی منحوس، قلوب پاک دو دلداده را فرا میگیرد؛ فاصلهای که زمانی کمتر از این بود که در عقل بگنجد و حالادورتر از حد تصورات است.
عاقبت این نگاههای ممتد به صفحهی گوشی و گریههای شبانه چیست؟
آیا ماجرای فاصله و عشقشان به خوشی خاتمه مییابد؟ مقدمه:
پرستشگاه نگاه تو، همان پرستشگاهی که سقفش از مژههای بلند و رنگ شب نهاده شده، تنها بناییست که بیباک از هرچیزی به پرستیدنت میپردازم و این انعکاس نگاه سبز رنگت بود که طلای پروانهای شکل عشق را در دلم سیقل داد.
به گمانم رنگ عشق سبز است؛ سبزی که جوانه زد مهرت را در دلم!
«زهرا عربان»