رمان معمای دل | رویا کاربر انجمن دیوان
خلاصه کتاب
خلاصه:
آرامش، دختری که پدر و مادرش را از دست میدهد و تنها خواهر و برادرش برایش باقی میماند؛ اما آنها هم او را ترک میکنند و از کنارش میروند. قبل این داستانها آرامش شیفته پسری شده بود که اوهم او را ترک کرده بود اما طی اتفاقاتی دوباره اینها باهم روبهرو میشوند...
واکنش آرامش با دیدن عشق قبلیش چیست؟
چاره برای تنهاییاش چیست؟ مقدمه:
شانههای تو
همچو صخرههای سخت و پر غرور
موج گیسوان من در این نشیب
سینه میکشد چو آبشار نور
شانههای تو
چون حصارهای قعلهای عظیم
رقص رشتههای گیسوان من بر آن
همچو رقص شاخههای بید در کف نسیم...
در کنار تو ثانیهها همچو باد در گلستان میگذرد...
«فروغ فرخزاد»