رمان انفجار قلبم | ریحانه بهرامی کاربر انجمن دیوان
خلاصه کتاب
خلاصه:
دختر داستان ما بین دو نفر که بد جور مجنونش شدن گیر میافته و بعد یک تصادف توی کما میره و حافظش رو از دست میده.
رازهایی پنهان، حرفهای ناگفته، عشقی پیچیده همراه با شیطنت دوتا رفیق خل و چل.
دزدی در شب عروسی، کسی که این وسط حرف درست میزنه کیه؟ اعتماد سخته، دزد عروس کیه؟ مقدمه: خدایا!
مینویسم از زندگی و دردهایش. از باران و قطرههایش. از چشمم و اشکهایش. از قلبم و تپشهایش، مینویسم تا همه بدانند که بعد از او، چه بر سر من آمد. ﺗﻨﻬﺎیی ﺁﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ میکند
ﺍﺯ ﺗﻮ ﭼﯿﺰﯼ میساﺯﺩ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﺒﻮﺩﯼ.
ﮔﺎﻩ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺑﯽﺗﻔﺎﻭﺕ ﻣﺜﻞ ﺳﻨﮓ.
ﮔﺎﻩ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺣﺴﺎﺱ ﻣﺜﻞ ﺷﯿﺸﻪ.
تنهایی از تو آدمی میسازد که دیگر شبیه آدم نیست.