انجمن نویسندگی دیوان
کلبه ای برای قصه های ما
داستان کوتاه طیران شماره 721| چشم دو رنگ کاربر انجمن دیوان

خلاصه کتاب: خلاصه: مردی که از عشق و عاشقی چیزی سر درنمی‌آورد، ولی امان از آن روزی که عاشق شد، عاشق زنی که حال فکر می‌کند در سقوط هواپیما از دستش داده است، درحالی که این دسیسه‌ای است برای کشاندن رئیس مافیا به جایی که نباید آنجا باشد. چطور آن دُردانه‌ی رئیس مافیا نجات پیدا می‌کند؟ آیا کسی که خود را دشمن می‌پندارد واقعا بد خواه رئیس مافیای ما است؟ مقدمه: شمیمی که به مشامم می‌رسد بوی عاشقی است! بوی تنت را می‌دهد، بوی یاس بین موهایت! مرا یاد شعر رضا بهرامی می‌اندازد که می‌گوید: - دگر بعد تو عاشقی ممنوع/ زندگی ممنوع/ دیوانگی ممنوع است/ دگر بعد تو حال خوش ممنوع/ فال خوش ممنوع/ دلداگی ممنوع است! آخر کجا سقوط کردی که هرچه گشتم نیافتمت جانان من؟ و وقتی پیدایت کردم که خود از خود نمی‌شناختم! آخر از جنس چه بودی که این چنین با چشمانت جادویم کردی؟ این چه دردسری است که معتادانه عاشقش هستم؟

آرشیو نویسندگان
درباره سایت
انجمن دیوان سال 1399 در بستر پیام‌رسان ها فعالیت خود را آغاز نمود. بالغ بر 20000 کاربر در انجمن عضویت دارند و بیش از 300 اثر داستانی توسط جوانان در این انجمن نوشته شده است. دیوان در سال 1403 مجوزهای لازم را دریافت نموده و در پایگاه جدید فعالیت خود را ادامه می دهد. متقاضیان می‌توانند با ثبت نام در سایت از آموزش های نویسندگی استفاده نمایند، کتاب خود را بنویسند و در انجمن های مختلف به گفتگو، نقد، گویندگی و ... بپردازند.
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " انجمن نویسندگی دیوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت . طراح سایت : گروه هاویر - محمدحسین کریمی.