خلاصه کتاب:مادرم همیشه برایم قصه میخواند. نمیدانم در طول این داستانها چه چیزی میگذشت؛ فقط میدانستم که داستانهای مادرم یک مرد دارد، یک مرد عاشق که برای رسیدن به دخترک قصه هرکاری میکند. یک مرد، یک پناهگاه، یک مأمن آرامش! راستش را بخواهی از وقتی تو را دیدهام خودم را جای دخترک آن قصه تصور میکنم. دخترکی با لباس سفید عروس که... مردش شیفتهی اوست! حال میشود شبیه مردهای قصههای مادرم شوی؟ میشود برای من شوی؟!
انجمن دیوان سال 1399 در بستر پیامرسان ها فعالیت خود را آغاز نمود. بالغ بر 20000 کاربر در انجمن عضویت دارند و بیش از 300 اثر داستانی توسط جوانان در این انجمن نوشته شده است.
دیوان در سال 1403 مجوزهای لازم را دریافت نموده و در پایگاه جدید فعالیت خود را ادامه می دهد. متقاضیان میتوانند با ثبت نام در سایت از آموزش های نویسندگی استفاده نمایند، کتاب خود را بنویسند و در انجمن های مختلف به گفتگو، نقد، گویندگی و ... بپردازند.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " انجمن نویسندگی دیوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت . طراح سایت : گروه هاویر - محمدحسین کریمی.