داستان کوتاه شیفتگی در بیشه نزه | رویا کاربر انجمن دیوان
خلاصه کتاب
نام داستان: شیفتگی در بیشه نزه «عشق در جنگلهای سرسبز»
نام نویسنده: رویا | کاربر انجمن دیوان
ژانر: عاشقانه، تراژدی
خلاصه:
در باغ پرتقال هدیهای که پدرش برایش تدارک دیده بود، پسری خوش قلب و مهربان را ملاقات میکند که کمکم تبدیل به مهمترین فرد زندگیاش میشود؛ اما این علاقهی تازه شکل گرفته دستخوش فاصلهای اجباری میشود، وعدهی آنها دو سال دیگر درست بعد از به اتمام رسیدن سربازی پسر در همان حوالی است؛ اما بعد از دو سال تغییراتی زندگی دختر را رنگین میکند.
آیا بعد از گذشت این دو سال هنوز علاقهی آنها پابرجاست؟ اگر عشقشان مثل روز اول مانده است، آیا باز بازیچهی روزگار نخواهند شد؟
مقدمه:
عشق همچون پرتقالی مرا پوست میکند
و سینهام را در شب میگشاید.
در درون آن شراب، گندم و چراغی که
با روغن زیتون روشن است به جا میگذارد.
هرگز به یاد نمیآورم که کشته شدم.
چگونه خونم ریخته شد و به
یاد نمیآورم چیزی دیده باشم.
عشق به مانند ابر مرا میپراکند.
محل ولادتم را حذف میکند
و سالهای تحصیلی مرا
و اقامه نماز را لغو میکند، همچنین دینم را
و ازدواج را لغو میکند، طلاق، شاهدان، دادگاهها
پاسپورت سفرم را از من میگیرد
و تمام گرد و خاک قبیله را از وجودم میشوید.«روح قبیله را از من میگیرد»