خلاصه کتاب
خلاصه: یک دانشجویِ ترم آخر حقوق بارهاست در تحویل دادن پایان نامهی خود ناکام مانده و سخت پریشان حال و محزون شده. وی که نیت قتل نفس دارد با گرفتن هدیهای در زاد روز خود، به یکباره از نیتش صرف نظر میکند. آن هدیه چه چیزی یا چه کسی است که مسیر او را به یکباره دگرگون میکند؟ آیا او میتواند دست از سر کوفت زدن به خویش بردارد؟ وی میتواند راه درست را در پیش گیرد؟ مقدمه: تنها راه در دسترسی که میتوان از آن طریق، هدفهایت را از رویایی دست نیافتنی و ناممکن به واقعیت برسانی، آن است که بدانی برای چه چیزی قمار کرده و معرکه به راه میاندازی! رویاها شیرین و دست یافتنی هستند؛ ولیکن محتاج یک فردِ پیله برای پروانگیاند. پروانههایی که چشم را خیره میکنند، نباید از یادمان ببرد که در ابتدا یک کرمِ کریه هستند. زیباییها پرورش مییابند، همانطور که تو بالغ میشوی. آنچه در خواب میبینی را در واقعیت پرورش بده تا بدانی برای چه چیزی سختی را قبول و خود را به محاربه طلبیدهای! انسانی که برای خود و رویاهایش قدم از قدم برنمیدارد، جنایت است که به عنوان انسانی زنده قلمداد شود.