خلاصه کتاب: خلاصه: دختری یتیم و نابینا که در کودکی توسط خانوادهای به سرپرستی گرفته شد؛ اما موضوع عجیب آنجاست که آن خانواده هیچ محبتی به او ندارند و بلافاصله دخترک را به فرانسه میفرستند و تنها از لحاظ مالی ساپورتش میکنند. پس از سالها که دختر ما هجده سالش شده تقاضا دارند به خونه برگشته و با آنها زندگی کند، در صورتی که دختر و حتی خواهر و برادران ناتنیش هیچ علاقهای به این موضوع ندارند؛ اما این اصرار برای چیست؟! پشت این سرپرستی و نامحبتیها چه حقیقتی نهفته؟ «نرجس/پروازی» مقدمه: دیدگانم ظلمت را قورت داده؛ اما لبان تو که بر آنها فرود آید تاریکی که باشد؟ غم چیست؟ شاید خوب باشد که نمیبینم چشمان هر کس پر از اعترافات زننده و خوفناک است. من میترسم، از احساسات نهفته در عمق نگاه اطرافیانم میترسم. خوف دارم از چشم دوختن به تیلههای سرد و پر نفرتشان که مرا مینگرند. سالها پیش جر شد، بحث پیش آمد، دعوا کردند؛ همه از هوس بود، خریت به همراه داشت؛ اما من قربانی شدم، منی که هیچ نقشی در آن نداشتم، اگر سالها پیش این چنین نمیشد من باز هم کنارت بودم؟ باز هم به من لبخند میزدی و به جای دیدنش، حسش میکردی؟ شاید این تلخیها برای این پایان شیرین باید رخ میداد؛ اما حال نمیدانم حال قلبم چگونه است، خودم چطورم، فقط میدانم که میخواهمت و من، جز تو کسی را ندارم، پناهم ده! «نیایش نوشادی نارگموسی»
خلاصه کتاب: خلاصه: سومین مجموعه از دلنویسهای نرجس پروازی تقدیم نگاه تکتک دوستانی که به من حقیر لطف دارند و قلمم رو برای خوندن برمیگزینند. متنهای کوتاهی که هر کدام بار احساس مختص به خود را به دوش میکشند. نوشتههایی که حاصل سکوتهای عظیم هستند و قصههای بلندی را در پشت خطوط کمشان پنهان کردهاند. دعوت مرا برای خواندن دلنویسهای نرجس پروازی پذیرا باشید. مقدمه: تمام دار و ندارم متنهایی هستند که از ذهن و روحم نشات میگیرند. دهانی که وادار به سکوت باشد، حرفهایش را قورت میدهد و در عوض، قلم به کمکش میرود تا نا به هنگام خفه نشود. تمامی سخنانش را با جوهری روان بر روی کاغذ میآورد و برگههای سپید را عزادار کلمات بلعیده شده میکند. این است دنیای کوچک کسی که نویسندگی را برمیگزیند تا حرف دلش را به گوش ناشنوایان اطرافش برساند.
خلاصه کتاب: خلاصه:
زن و مردی که به این خیال بودند روزی همهی بحث و جدلهای بیفایدهشان تمام میشود و دیگر زندگیشان آنقدر غمانگیز نخواهد بود در پی راه نیک بختی و مسیر درست میگشتند؛ اما تصمیمی را شایسته و سزاوار زندگیشان نمیدیدند! افکار فرسوده و پوسیدهای داشتند. همچنین لبخندهای سلبی و مکتوم به لب میزدند و گمان میکردند با ادامه دادن به همین راه به زودی جدال بینشان خاتمه مییابد.
اما افکارشان نتیجهای مطلوب دارد؟ این حجم از آشوب به دست چه کسی آرام میشود؟ مقدمه:
از سر و رویش عرق میریخت، صدایش زمخت شده و چشمهایش کم سو، پاهایش زخمی و دستهایش پینه بسته؛ اما به راهش ادامه میداد، در واقع این مسیر بیراههای بیش نبود که برای اطرافیانش محبوبیت به خصوصی داشت!
میبایست گزینهای شایسته و سزاوار زندگیشان انتخاب کند. راهی که مورد قبول خودش باشد و ضمیمه کنار هم بودن را فراهم کند، آن راه که در نظرش آمد، مسبب نیک بختی و شعف در نگاهش شد؛ اما آن راه با گناهِ هنگفتی همراه بود. لبخندهایش مملو از ذوق و دیگر صدایش خسته و نالان نبود!
خلاصه کتاب:دلنوشته آنهدینا خلاصه:
دست به قلم برمیدارم؛ از عشق، جنگ، زندگی و دردها مینویسم، از درد دلهای فراوانم!
گاه اشک ریختهام و گاه خندیدهام و همهی آنها دست به دست هم دادند تا احساساتم را نشان دهم.
این دلنوشتهها، رویاهایی هستند که نوشته شدهاند و از تو میخواهم رویاهای بیکرانت را به تصاحب قلمت دربیاوری... آرزوهایی که قرار است خاطراتت شوند! مقدمه:
روزی برایم مهم بود که در اطرافم چه میگذرد و چه چیزها اتفاق میافتد؛ اما گویا رعد و برق بر دل بیقرارم زد. دیگر از دنیا و آدمهای رنگارنگ و هزار چهرهاش گریختم. گریختن گاهی زیباتر و بهتر از جواب دادن و بحثهای بیربط است.
زندگی من از آنجا شروع شد، آنجایی که نسبت به حرفهای آنها بیتفاوت بودم و حتی دیگر اشکی هم نمیریختم.
آری! من مبتلا شده بودم، مبتلا به بیاهمیت بودن به افراد زندگیام. گاهی بیتفاوت بودن هم جوابی به دردها و غصههای فلک است و گذشتن از حرفهای پوچ و واهی چه زیباست!
انجمن دیوان سال 1399 در بستر پیامرسان ها فعالیت خود را آغاز نمود. بالغ بر 20000 کاربر در انجمن عضویت دارند و بیش از 300 اثر داستانی توسط جوانان در این انجمن نوشته شده است.
دیوان در سال 1403 مجوزهای لازم را دریافت نموده و در پایگاه جدید فعالیت خود را ادامه می دهد. متقاضیان میتوانند با ثبت نام در سایت از آموزش های نویسندگی استفاده نمایند، کتاب خود را بنویسند و در انجمن های مختلف به گفتگو، نقد، گویندگی و ... بپردازند.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " انجمن نویسندگی دیوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت . طراح سایت : گروه هاویر - محمدحسین کریمی.