خلاصه کتاب:خلاصه:
در تکاپوی مهیاسازی تولدی بینظیر برای فرزندش بود، تدارکات زیادی دیده و به قولی سنگ تمام گذاشته بود.
تمام علایق پسرش را تهیه کرده و خانه را زینت بخشیده بود.
همه چیز عالی پیش میرفت تا اینکه همه چیز خراب شد!
چه اتفاقی میتواند تمام این تدارکات را خراب کند؟
چه چیزی میتواند عامل پریشان حالی این مادرمان شود و تولد به غمی بزرگ بدل شود؟ مقدمه:
بهترینها را تدارک دیدم، برای شنیدن صدای خندهها و قهقهههای کودکانهات، برای پایکوبی و بالا و پایین پریدنهای شادمانهات، برای خوشحالیات همه چیز را مهیا کردهام.
کافیست شمعها را فوت کنی تا صد و بیست سال زنده بمانی اما...
شمعها هم در حسرت فوت شدن تمام شدند ولی طمع خاموش شدن را نچشیدند؛ همانند بادکنکهایی که در حسرت بازی کردن مانند و با بلندترین صدای ممکن بغضشان ترکید، مثل هدایایی که افسوس باز شدن را خوردند و در آرزوی دیدن صورت ذوقزدهات به اعماق زبالهها پرتاب شدند.
همانند منی که در حسرت دیدنت مردم و نفسهایی مشقی وجودم را به اسارت گرفتند.
انجمن دیوان سال 1399 در بستر پیامرسان ها فعالیت خود را آغاز نمود. بالغ بر 20000 کاربر در انجمن عضویت دارند و بیش از 300 اثر داستانی توسط جوانان در این انجمن نوشته شده است.
دیوان در سال 1403 مجوزهای لازم را دریافت نموده و در پایگاه جدید فعالیت خود را ادامه می دهد. متقاضیان میتوانند با ثبت نام در سایت از آموزش های نویسندگی استفاده نمایند، کتاب خود را بنویسند و در انجمن های مختلف به گفتگو، نقد، گویندگی و ... بپردازند.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " انجمن نویسندگی دیوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت . طراح سایت : گروه هاویر - محمدحسین کریمی.