خلاصه کتاب:خلاصه:
کارمند جوانی که از درآمد خود راضی نیست و در مسیر شغلیاش دچار گمراهی شده است در راه بازگشت به خانه با فردی روبهرو میشود که حرفهای عجیب و غریبش خوف و دلهره را در دلش بیدار میکند. مرد میانسالی که از موهبت خاصش سخن میگوید و باعث میشود کارمند جوان دقایقی را به تفکر بپردازد؛ اما آیا او کیست؟ یک مأمور قانون؟ فردی با قدرت ماورایی یا شاید تنها یک مرد دیوانه؟
مقدمه:
ای که در غفلتی و بندهی دنیا شدهای
غرق خود بیخبر از ظلمت فردا شدهای
گوهر عمر گذشت جهل و جوانی نه هنوز
که تو مشغول فنا غافل از عقبا شدهای
هیچ دانی بشرا آمدنت بهر چه بود؟
از چه رو ساکن این منزل و مأوا شدهای
رفتنی گشته مقرر پی این آمدنت
در گذرگاه اجل از چه شکیبا شدهای؟
کس نماند به عدم میرود این قافله زود
بار نابسته چرا پس تو مهیا شدهای؟
دهر فانی شده اسباب تعیش (نادر)
غافل از سرزنش هاتف معنا شدهای.
«حاج نادر بابایی»
خلاصه کتاب:خلاصه:همه مکانی دنج را برای قرار ملاقاتهای عاطفی خود انتخاب میکنند و هدایای چشمگیری را به معشوق خود میدهند، همه برای خنداندن دلبرشان هرنقشی را ایفا میکنند و سپس لحظات رویاییای را در کنار هم رقم میزنند اما این موضوع برای من صدق نمیکند؛ چرا که نامزدم در یک روز سرد پاییزی مرا به درمانگاهی ناآشنا کشاند، نه برای آنکه بیمار شده و یا حالش بد است بلکه بهخاطر آنکه سوپرایزی برایم دارد.چه سوپرایزی میتواند برایم داشته باشد که با شنیدنش مو به تنم سیخ و آب بر سرم خشک شود؟! آیا میتوان اسمش را هدیه گذاشت؟!مقدمه:تو همانی که دلم میخواهد در چشمانش زل زده و خیره در مردمکهای شبگونش تبسمی عاشقانه تحویلش دهم! چندین پلک برای دلربایی زنم و فاصله را با قدمهای کوچک و شمرده بشکنم؛ آنقدر نزدیکش شوم که قادر باشم هوایش را به ریه بفرستم و گرمای تنش را حس کنم.یک دستم را روی قفسه سینهاش بنشانم و دست دیگرم را پشت گردنش قرار دهم. سرم را جلو برده و نفسم درست در کنار پوست گردنش بیرون بفرستم؛ سپس آرام و نوازشگونه در بغل گوشش زمزمه کنم:- سوپرایزت بخوره توی سرت روانپریش!
خلاصه کتاب: خلاصه: سومین مجموعه از دلنویسهای نرجس پروازی تقدیم نگاه تکتک دوستانی که به من حقیر لطف دارند و قلمم رو برای خوندن برمیگزینند. متنهای کوتاهی که هر کدام بار احساس مختص به خود را به دوش میکشند. نوشتههایی که حاصل سکوتهای عظیم هستند و قصههای بلندی را در پشت خطوط کمشان پنهان کردهاند. دعوت مرا برای خواندن دلنویسهای نرجس پروازی پذیرا باشید. مقدمه: تمام دار و ندارم متنهایی هستند که از ذهن و روحم نشات میگیرند. دهانی که وادار به سکوت باشد، حرفهایش را قورت میدهد و در عوض، قلم به کمکش میرود تا نا به هنگام خفه نشود. تمامی سخنانش را با جوهری روان بر روی کاغذ میآورد و برگههای سپید را عزادار کلمات بلعیده شده میکند. این است دنیای کوچک کسی که نویسندگی را برمیگزیند تا حرف دلش را به گوش ناشنوایان اطرافش برساند.
خلاصه کتاب: خلاصه: در یک روز گرم تابستانی به قصد ملاقات دوستانش از خانه خارج شد.
در همان روز ماجرایی را گذراند که دریافت در این سن و سال بالا هم میتوان خاطرخواه داشت چرا که در مسیر متوجه گشت پیرمردی سمج و ورپریده در حال تعقیبش است و گاه و بیگاه با نگاهش قامت او را برانداز میکند. پیرمردی که انگار چشمش به دنبال حاج خانم ماست و بعد از چندین سال هنوز عشقی در سینه دارد.
اما آیا او کیست و مقصودش از این رفتار زشت و زننده چه میتواند باشد؟ نکند به راستی سالخوردهایست که فیلش یاد هندوستان کرده است و هوای عاشقی در سر دارد؟ مقدمه: به وقت جوانیمان عاشق پیشهای نداشتیم. در اوج زیبایی کسی به دنبالمان راه نیفتاد و تعقیبمان نکرد. در زمانی که باید خواستگاران پاشنه در خانه را از جا درمیآوردند حوالیمان ملخ هم پر نزد، حال در سالخوردگی این چه بلایی بود که بر سرم نازل گشت؟ تو کیستی که در این سن و سال هوای عشق و عاشقی به سرت زده است؟
مگر نشنیدهای که میگویند عشق پیری گر بجنبد سر به رسوایی کشد؟ به کدامین گناه نکرده گرفتار تو شدهام؟ با کدامین ثواب به حتم داشتهام میتوانم از تو و آن رفتار عجیبت خلاص شوم؟ عمر من و تو در این حد باقی مانده است که اینگونه به قلبهایمان اجازه دهد بتپد و عاشقی کند؟
از خر شیطان پایین بیا و دل پیر مرا همراه خود به سلطنت قلبت مبر.
انجمن دیوان سال 1399 در بستر پیامرسان ها فعالیت خود را آغاز نمود. بالغ بر 20000 کاربر در انجمن عضویت دارند و بیش از 300 اثر داستانی توسط جوانان در این انجمن نوشته شده است.
دیوان در سال 1403 مجوزهای لازم را دریافت نموده و در پایگاه جدید فعالیت خود را ادامه می دهد. متقاضیان میتوانند با ثبت نام در سایت از آموزش های نویسندگی استفاده نمایند، کتاب خود را بنویسند و در انجمن های مختلف به گفتگو، نقد، گویندگی و ... بپردازند.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " انجمن نویسندگی دیوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت . طراح سایت : گروه هاویر - محمدحسین کریمی.