انجمن نویسندگی دیوان
کلبه ای برای قصه های ما
داستان کوتاه آن شب لاجوردی | جودی آبوت کاربر انجمن دیوان

خلاصه کتاب: خلاصه: پس از شنیدن آن جمله‌ها از زبان نامزدش قلبش ترک می‌خورد؛ اما لبخند می‌زد و وانمود می‌کرد که چیزی نیست. وقتی که در پارک نشسته بود و به ماه نگاه می‌کرد صدای ناله‌ای از درد توجه‌اش را جلب می‌کند، ناله‌ها متعلق به دختری بود که هیچ شباهتی به انسان‌ها نداشت! او را به خانه‌اش برد و تا وقتی که حالش خوب شود از او پرستاری کرد. حال زمانیست که آن موجود چشم باز می‌کند و خواهان خون می‌شود. چه بلایی سر آن دختر آمده بود که آن‌طور ناله می‌کرد؟ می‌شد امیدوار بود که خطری برای کسی ندارد؟ مقدمه: همه‌جا تاریک است و نوری وجود ندارد، نگاهت را دور تا دور آن فضای سیاه می‌چرخانی. شبیه به یک موزه‌ی هنری است. تابلوهای بزرگ نقاشی حتی با وجود تاریکی توجهت را جلب می‌کند؛ با حس روشنایی نگاهت را از نقاشی‌ها می‌گیری و به روبه‌روات می‌دوزی ناگهان نگاهت قفل جسم مچاله شده‌ای گوشه‌ی آن موزه‌ی هنری می‌شود و همان‌طور که به راهت ادامه می‌دهی با تعجب به موهای سفید رنگ آن پسر بچه نگاه می‌کنی، بالای سرش می‌ایستی و سر کج می‌کنی و آنگاه که پسر بچه با صورت خیس از اشک سرش را بالا می‌آورد دلت می‌لرزد؛ او لبخندی می‌زند و تو مات خیره‌ی چشم‌های آبی زلالش می‌شوی.

آرشیو نویسندگان
درباره سایت
انجمن دیوان سال 1399 در بستر پیام‌رسان ها فعالیت خود را آغاز نمود. بالغ بر 20000 کاربر در انجمن عضویت دارند و بیش از 300 اثر داستانی توسط جوانان در این انجمن نوشته شده است. دیوان در سال 1403 مجوزهای لازم را دریافت نموده و در پایگاه جدید فعالیت خود را ادامه می دهد. متقاضیان می‌توانند با ثبت نام در سایت از آموزش های نویسندگی استفاده نمایند، کتاب خود را بنویسند و در انجمن های مختلف به گفتگو، نقد، گویندگی و ... بپردازند.
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " انجمن نویسندگی دیوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت . طراح سایت : گروه هاویر - محمدحسین کریمی.